تاریخ تمدن معماری | ||
|
دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟ [ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 23:21 ] [ محسن ]
یکی از شهروندان شهر منهتن بز خود را با مترو جابجا می کند.این بز 3 ساله کاکائو نام گذاشته شده است.
یک مرد هندو در مراسم سنتی "چاداک" که همه ساله در کلکته برگزار می شود در اقدامی نمادین یک چاقوی بزرگ را از میان گردن خود عبور داد. جاده ي اسالم به خلخال رو که اسمشو شنیدین؟
همونی که همیشه بستس... یعنی تا یه ذره بارون میاد بسته میشه ... این جاده كه يكي از قشنگ ترين جاده هاي جنگليه ايران هست رو ميگيري و ميري ... يه جاده ي كوهستاني تو مايه هاي عباس آباد كلار دشت...
نه شایدم قشنگ تر
البته بعضي وقتا هم فقط مه داره و هيچي ديده نميشه حدود 20 كيلومتر كه رفتي ميرسي به يه جاده ي فرعي كه اولش تابلو زده نهالستان پيرسون ... برو داخل يه نيم ساعتي كه رفتي ديگه بايد ماشين رو بزاري يه كنار و بري تو جنگل ( تنهايي يه کم ترسناكه ) بعدش ميري بالا و بالا و بالا تا اينكه جنگل تموم بشه و برسي به مراتع بازم ادامه بده و بر و بالا و بالا و بالا تا اينكه بري تو ابرا و ديگه هيچي ديده نشه همينجوري ادامه بده و برو و برو و برو و برو تا اينكه برسي اون بالا و اینجاست که اگه بچه تهرون باشی با خودت بگي اَ اَ اَ اَ اَ اَ اَ اَ
و بلكه هم مااااااااااااااااااا یا اینکه وااااااااااااااااااااااااااااااای و بعد يه نفس عميق ميكشي و ميگي:
خدايا چی کردی!
[ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 11:53 ] [ محسن ]
[ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 11:47 ] [ محسن ]
پيك نوروزی
همينطور كه پيك نوروزی پسرم رو برگ ميزدم ، يه جدول ديدم
كه برای راحتی دانش آموزان تعدادی از حروف آن را در جدول قرار داده بودند
باورم نميشد كه آموزش مسائل جنسی رو از اين سن شروع كرده باشن
وقتی پسرم با خوشحالی گفت كه جدول را حل كرده
با تعجب به آن نگاه كردم و از خودم خجالت كشيدم
بابام حسرت زمان باباش را میخورد،
اما اگه پسر من بخواد حسرت زمان منو بخوره، همچین با پشت دست میزنم تو دهنش، که نفهمه از کجا خورده، -----------------------
رتبه اول سوانح رانندگی دنیا رو داریم ولی تا سپر 2تا ماشین میخوره به هم 2000 نفر جمع میشن با تعجب نگاه میکنن!!!
-----------------------------
یه يخچال نو خريدم، يخچال قديميه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رايگان! هركسي خواست، ببره.
هر روز ميومدم مي ديدم يخچال سر جاشه! دو سه روز گذشت ديدم اينطوريه رو يخچال نوشتم: براي فروش، 50000 تومان! فردا صبحش اومدم ديدم يخچال رو دزديدن!
-----
جالب است هواپيمای جاسوسی آمريکا با اين همه سيستم رادار گريز و... شناسايی و شکار میشود ولی کاروان مواد مخدر وارد کشور میشود...
[روزنامه خراسان - ستون حرف مردم]
--------------------
قدیما ظرف یکبار مصرف نبود,
دختر همسایه 2 بار میومد، یه بار نذری میاورد، یه بار هم میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت...
-----------------------------
خانه ی سينما رو تعطيل كردين، جدايي نادر از سيمين افتخار آفريد...
خوب بزنيد اين فدراسيون فوتبال رو هم تعطيل كنين، شايد قهرمان جام جهاني شديم!!
--------------------------------
پاسخ دکتر حسابی
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم .
می خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند
---------------------------------------------
ﻭﻗﺘﻲ 5 ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ آﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﻳﻞ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﻢ
ﻭ آﻻﺭﻡ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺑﻤﺐ ﺧﻨﺜﻲ ﻛﺮﺩﻡ ------------------------------
فقط تو ایرانه که وقتی صاحبخونه میخواد صمیمیتشو با مهمون نشون بده میگه پاشو شلوارتو در بیار ... !!
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 10:27 ] [ محسن ]
میگويند زنها در موفقيت و پيشرفت شوهرانشان نقش بسزايی دارند.
ساعد مراغهای از نخست وزيران دوران پهلوی نقل کرده بود:
زمانی که نايب کنسول شدم با خوشحالی پيش زنم آمدم و اين خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم...
اما وی با بیاعتنايی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نايب کنسولی؟!»
گذشت و چندی بعد کنسول شديم و رفتيم پيش خانم؛ آن هم با قيافهايی حق به جانب...
باز خانم ما را تحويل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!»
شديم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت «خاک بر سرت؛ فلانی وزير امور خارجه است و تو...؟!»
شديم وزير امور خارجه گفت «فلانی نخست وزير است... خاک بر سرت کنند!!!»
القصه آنکه شديم نخست وزير و اين بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی يکه بخورد و به عذر خواهی بيفتد.
تا اين خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشيد و گفت:
«خاک بر سر ملتی که تو نخست وزيرش باشی!!!»
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 10:24 ] [ محسن ]
یک سخنران مشهور سمینارش را با در دست گرفتن بیست دلار اسکناس شروع کرد
او پرسید چه کسی این بیست دلار را می خواهد؟ دست ها بالا رفت.او گفت:من این بیست دلار را به یکی از شما می دهم اما اول اجازه دهید کاری انجام دهم. او اسکناسها را مچاله کرد و پرسید چه کسی هنوز این ها را می خواهد؟ باز هم دست ها بالا بودند.او جواب داد خوب. اگر این کار را کنم چه؟ او پول ها را روی زمین انداخت و با کفشهایش آنها را لگد کرد بعد آنها را برداشت و گفت: مچاله و کثیف هستند حالا چه کسی آنها را می خواهد؟ بازهم دستها بالا بودند سپس گفت: هیچ اهمیتی ندارد که من با پولها چه کردم شما هنوز هم آن ها را می خواستید چون ارزشش کم نشد و هنوز هم بیست دلار می ارزید. اوقات زیادی ما در زندگی رها می شویم، مچاله می شویم و با تصمیم هایی که می گیریم و حوادثی که به سراغ ما می آیند آلوده می شویم . و ما فکر می کنیم که بی ارزش شده ایم اما هیچ اهمیتی ندارد که چه چیزی اتفاق افتاده یا چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. شما هرگز ارزش خود را از دست نمی دهید. کثیف یا تمیز،مچاله یا چین دار شما هنوز برای کسانی که شما را دوست دارند بسیار ارزشمند هستید. ارزش ما در کاری که انجام می دهیم یا کسی که می شناسیم نمی آید ارزش ما در این جمله است که: ما که هستیم؟ پس هیچ وقت فراموش نکن که بعدازهراحساس شكستي ؛ براي خود ودوستانت هميشه بهترين خواهي ماند [ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 10:21 ] [ محسن ]
لطفا این پیغام رو تا جایی که میتونید پخش کنید
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 10:14 ] [ محسن ]
وَ دَخَلَ الصَّادِقُ ع الْحَمَّامَ فَقَالَ لَهُ صَاحِبُ الْحَمَّامِ نُخْلِيهِ لَكَ فَقَالَ لَا إِنَّ الْمُؤْمِنَ خَفِيفُ الْمَئُونَة امام صادق عليه السّلام وارد حمّام شد صاحب حمّام به آن حضرت عرض كرد: اجازه ميدهيد حمّام را براى شما خلوت كنم؟ آن حضرت فرمود: نه، همانا مؤمن براى ديگران بارش سبك و كم زحمت است يا براى مردمان ايجاد مشقّت و دردسر نميكند.(من لا یحضره الفقیه – ج 1 – ص 117) [ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 10:8 ] [ محسن ]
در خطبه ى 41 نهج البلاغه آمده است : وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً امّا امروز در محيط و زمانهاى زندگى مىكنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركى مىپندارند وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَةِ و افراد جاهل ، حیله گران و نیرنگ بازان را اهل تدبير مىخوانند. مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ چگونه فكر مىكنند؟ خدا بكشد آنها را قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ چه بسا شخصى تمام پيش آمدهاى آينده را مىداند، و راههاى مكر و حيله را مىشناسد وَ دُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ ولى امر و نهى پروردگار مانع اوست فَيَدَعُهَا رَأْيَ عَيْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنى رها مىسازد وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا حَرِيجَةَ لَهُ فِي الدِّينِ امّا آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براى نيرنگ بازى، استفاده مىكند. [ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 10:6 ] [ محسن ]
به عملکرد پیامبر توجه فرمایید : مسیحیان نجران برای ملاقات پیامبر به مسجد رفتند. در آن هنگام وقت نمازشان فرا رسید و آنها می خواستند در همانجا نماز بخوانند. در این هنگام مسلمانان ناراحت شده و می خواستند آنها را از عبادت در مسجد مسلمانان منع کنند. در اینجا بود که پیامبر گفت : آنان را بحال خود واگذاريد تا هر طور كه می خواهند نمازشان را انجام دهند، آنها نیز بسوى مشرق ايستاده و نماز خواندند. (دلائلالنبوة،ج5،ص:382)
به نظر شما روش تبلیغی ما راجع به اسلام همان روش پیامبر اکرم یعنی گفتگوی منطقی و علمی است؟
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 10:4 ] [ محسن ]
لیلا شهرستانی محقق علوم اسلامی است که در امریکا زندگی میکند
و در رشته میکرو بیولوژی تحصیل کرده است.
وی دوره لیسانس را در دانشگاه کالیفرنیا استیت یونورسیتی فولرتون در رشته بیولوژی
و دوره فوق لیسانس را در کالیفرنیا استیت پالی تکنیک یونورسیتی در رشته میکرو بیولوژی سپری کرده است.
در جریان تحقیقات دانشگاهی جرقهای در مطالعات میان رشته بین علوم اسلامی و میکرو بیولوژی در ذهن وی زده میشود که باب جدیدی را در فعالیتهای او میگشاید.
وی درباره فعالیت علمی خود میگوید:
رشتهٔ تحقیقاتی من در میکروبیولوژی در مورد لاکتوفرین بود.
لاکتوفرین یک مولکول پروتئینی است که در خون ما وجود دارد این ماده در کلستروم (آغوز) شیر مادر به میزان زیادی وجود دارد.
این ماده خاصیت ضد میکروبی دارد یا اینکه به مقدار زیادی جلوی میکروبها را میگیرد.
کاری که لاکتوفرین میکند این است که آهن را به خودش جذب میکند
یعنی هر میکروبی که در قسمت لاکتروفرین باشد به خاطر اینکه آهن ندارد نمیتواند رشد کرده میکروفیلم درست کند.
ماجرا این گونه بود که در یکی از رستورانهای آمریکا به نام «جک این د باکسjack in the box» تقریباً حدود ۶ یا ۷ سال پیش اتفاقی افتاد که عدهای از اسهال خونی مردند
و بعد از تحقیقات مشخص شد که علت، این نوع باکتریهایی بودهاند که در دستگاههای گوارشی مثل روده و...؛ یعنی در بدن همهٔ انسانها هستند.
ولی وقتی از طریق خوردن وارد بدن شود باعث ابتلابه اسهال خونی خواهد شد که درصد تلفاتش بالا است.
در این رستوران هم متوجه شدند که مدفوع زیر ناخن آشپز رستوران به گوشت منتقل شده
و تعدادی از مشتریان را کشته است.
شرکتی که تامین کننده گوشت در آن ایالت بود به استاد بنده پروژهای را داد که بر اساس آن قرار شد لاکتوفرینها را در گوشت فعالتر کنیم
که اگر باز هم میکروبی در آنها نفوذ کرد امکان رشد نیابد.
مبلغ این قرار داد ۱۵ میلیون دلار بود و چون پروژه من نیز در مورد لاکتوفرین بود با ۵ نفر دیگر کار را شروع کردیم.
متاسفانه میزان نفوذ لاکتوفرین در گوشتها در حین آزمایش متغیر بود و این امکان وجود نداشت که به ماده ثابتی برسیم که اضافه کردن آن به گوشت میزان محافظت در برابر باکتریها را افزایش دهد.
ما در لابراتوار لاکتوفرین را فعال میکردیم. (لاکتوفرین با بافری خاص تحت pH خاصی فعال میشد)
در هنگام تست لاکتوفرین در حالت عادی باکتریها را از بین میبرد اما روی گوشت که امتحان میشد گاهی موفق و گاهی ناموفق بود.
من آزمایش روی نمونهها را انجام میدادم و گوشت میگرفتم و محلولهای متفاوت را آزمایش میکردم.
روزی تصادفاً دیرم شد و مجبور شدم که گوشت از منزل ببرم که گوشت اسلامی بود.
بعد از تست متوجه شدم که جوابها با گوشتهای دیگر بسیار متفاوت است.
یعنی اولاً وقتی باکتریها را میگذاشتیم درصد نفوذ باکتریها خیلی کمتر بود؛
یعنی خود باکتری بدون لاکتوفرین هم نفوذ نمیکرد
وقتی هم که میشستیم اصلاً باکتریای روی گوشت باقی نمانده بود.
کنترلر آزمایش ما آب بود. یعنی هر آزمایش با محلولی خاص صورت میگرفت و کنترل آن با آب بود.
من مشاهده کردم که وقتی باکتری به گوشت اسلامی میرسد نفوذ نمیکند
و اگر هم کمی نفوذ کند با آب کاملا تمیز میشود.
سبحان الله! استادم که جواب آزمایش را دید تعجب کرد.
گفتم که امروز فرقی ایجاد شده است. من امروز گوشت حلال آوردم.
ایشان آقای دکتر نرن نایدی بود که یک هندی هستند و دکترایشان را در سوئد گرفتهاند.
دکتر نایدی که به واسطه کشف دلایل میکروبیولوژیک مرگ تعدادی از زنان که از وسایل خاص بهداشتی استفاده میکردند مشهور شدهاند؛
به من گفتند که خودشان ـ با اینکه مسلمان نیستند ـ از گوشت حلال استفاده میکنند.
در لابراتوار بعضی برایشان سوال شده بود که این چه گوشتی است که این قدر نسبت به نفوذ باکتریها مقاوم است.
استاد ما در حالی که سالن را ترک میکرد گفت این گوشتی است که هرگز به شما اسهال خونی نمیدهد!
نکته جالب اینکه سازمان گوشت امریکا برای تمیز نگه داشتن گوشت ۱۵ میلیون دلار خرج میکند
تا این آقا اسپریی برایشان بسازد که به گوشت بزنند و مقاوم شود
و آن وقت خود او میداند که اگر گوشت اسلامی باشد دیگر نیازی به آن همه هزینه نیست.
بر میگردم به مبحث لاکتوفرین؛
لاکتوفرین آهن را به خودش میگیرد و برای همین وقتی آهن نباشد باکتریها نمیتوانند رشد کنند.
وقتی گوشت را اسلامی سر میبریم اول شاه رگ زده میشود بدون اینکه نخاع قطع شود.
وقتی شاه رگ قطع میشود از آنجایی که نخاع قطع نشده قلب هنوز در حال تپیدن است.
وقتی قلب میزند همه خون از بدن خارج میشود و از آنجا که تمام آهن در گلبول قرمز است
هنگامی که همه خون خارج میشود دیگر گوشت آهن ندارد
و به خاطر همین نیازی به لاکتوفرین برای از بین بردن آهن نیست.
و باکتریها هم به علت نبود اهن در خون جذب نمیشوند و اگر بشوند با شستشو با آب ساده از بین میروند.
گرچه استاد ما با همان ایدهای که از گوشت اسلامی گرفت آن مبلغ را دریافت کرد
و اسپری خاصی را هم ساخت و نهایتاً حق را منکر شد
اما برای خود من این نکته بسیار مهم بود که حساسیت اسلام به نجاست خون ازین جهت است که
در تمام فضای اطراف ما صدها بلکه هزاران نوع باکتری وجود دارد که به شدت جذب آهن میشوند
و وقتی دست شما خون میآید امکان جذب باکتریها به وسیله آهن خون بسیار بالا است؛
بنابر این در معرض انواع عفونتها هستید اما اگر با دقت (یک بار یا سه بار) دست خونی خود را آب بکشید
راه نفوذ باکتریها را بستهاید.
من با پروفسور هشام ابراهیم در مورد این تحقیق صحبت کردم که إن شاءالله چاپ بشود
اما ایشان پیشنهاد دادند که بهتر است زیر نظر یک استاد غیر مسلمان تحقیقات را ادامه دهم
تا در مجامع علمی امریکا پذیرفته شود!
که البته در پی آن هستم
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:ارسال از "عاطفه", ] [ 9:50 ] [ محسن ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |